متعاقب موفقیتهای چشمگیر و انتشار خبرهای پولسازی دیجیکالا، تماسهای «فروشگاه مالتیوندور و مارکتپلیس»خواهی مردم با ما شرکتهای طراح وب افزایش پیدا کرده است. تصور عمومی این است که صرف دادن امکان نرمافزاری، برای فروشگاه زدن تحت سایت خود به مردم، مصادف خواهد بود با اقبال عمومی و استقبال کسبه و فعالان اقتصادی، که بیایند و محصولات خود را ذیل آن معرفی کنند و بفروشند.
غافل از آنکه چنین چیزی نیست! این درست است که تعداد بسیار زیادی فعال اقتصادی، امروز به عنوان فروشنده در سایت دیجیکالا، پنل فروشنده دارند و فعالیت میکنند، اما این نه لزوما از روی میل و دلخواه، بلکه بیشتر از سر اجبار بوده است! اجبار ناشی از حضور برندی صاحبنام و شناخته شده توسط عموم مردم و غولی مسلط بر بازار به نام دیجیکالا، که چنان قوی عمل کرده که در فضای آنلاین، جایی برای عرض اندام کسی جز خود باقی نگذاشته و چون میفهمند شانسی برای زدن سایت مستقل از آن ندارند، لاجرم تسلیم پورسانت سنگین دیجیکالا و قواعد یکطرفه آن شده و علیرغم میل باطنی خود، اما در آنجا، به فروش اینترنتی میپردازند.
ما در اثر 21 سال تجربه و دیدن موارد مشابه فراوان، میدانیم که پیادهسازی سایت چندفروشنده و مارکتپلیس، در بدو کار غلط است. بلکه شکل درست آن، راهاندازی یک فروشگاه اینترنتی تک فروشنده است که بتواند به مرور زمان چنان توفیقی بیابد که عرصه خاصی از بازار را قبضه خود کند و سپس، شبیه دیجیکالا، به دیگر فعالان این عرصه، امکان باز کردن پنل فروشندگی و فروش از طریق سایت خود را بدهد.
اما از سوی دیگر شرح چرایی غلط بودن آن تصمیم و درستی این یک، نیازمند توضیحاتی مستدل است که مشتری نپندارد ما برای سبک کردن شانه خود از پیادهسازی چند فروشندگی، با آن مخالفت میکنیم. از آنجا که تصمیمگیری غلط در انتخاب و پیادهسازی فروشگاه اینترنتی، میتواند خسارتهای سنگین، در وقت و هزینه یک تشکیلات ایجاد کند، لذا توصیه میکنیم سند حاضر را با دقت مطالعه فرمایید. زیرا با زحمت فراوان، برای کمک به شما مشتری عزیز تهیه شده و چون ما طی 21 سال سابقه فعالیت، چندین بار در معرض این اشتباه، قرار گرفتهایم، یکبار وقت گذاشتهایم تا دلایل تصمیم درست را مستدل کنیم، شاید کمک کوچکی باشد به روشنسازی ذهن ادمینها و تصمیمگیری آگاهانهتر مشتریان گرامی دادهورزان، که خاطرشان برای ما بسیار عزیز است.
ما میدانیم چرا مردم میخواهند مارکتپلیس راهاندازی کنند
و این را حق مشتری میدانیم که بزرگ بیندیشد
زیرا معتقدیم :
اما بنا به دلایل زیر، ما در شرکت دادهورزان
توصیه نمیکنیم فروش آنلاین خود را با مارکتپلیس شروع کنید
فروشندگان به میل خود، در دیجیکالا، حاضر به فروش نشدهاند!افزوده شده در ویرایش : شنبه ۰۵-۰۵-۱۳۹۸
دیجی کالا دات کام، که امروزه به تنهایی، ۹۰٪ خرید و فروش اینترنتی کالا را، در آمار رسمی مبادلات مالی تجارت الکترونیک کشور، در اختیار دارد، بیش از ۱۰ سال پیش، در زمانی که کسی در داخل، متوجه ظرفیت این بازار نبود، اقدام به راهاندازی این وب سایت و تولید محتوای بسیار باکیفیت نمود که منجر به تبدیل شدنش به غول تجارت الکترونیک ایران و سلطه بر بازار فروش آنلاین کشور شد. این سایت به درستی، کار خود را به صورت تک فروشنده شروع کرد و فقط وقتی سلطهاش بر بازار کامل شد، تبدیل به وب سایت مارکتپلیس با امکان چندفروشندگی شد. کارکردی که این امکان را به واردکنندگان و یا تولید کنندگان انواع کالا میدهد که بتوانند از طریق زیرساختهای آماده این شرکت، کالای خود را، بفروشند.
به خودی خود، میل و رغبت فروشنده، به عرضه کالای خود، تحت نام برند دیگری نیست و اگر فروشندگان، چارهای دیگر داشتند که میتوانستند، علیرغم سایه سنگین حضور دیجی کالا، شانسی برای راهاندازی فروشگاه مستقل خود و رتبه گرفتن در سئو و جذب مشتری داشته باشند، هرگز حاضر نمیشدند، محصول خود را در دیجی کالا بفروشند. اما وقتی تسلط دیجی کالا بر بازار را میبینند و هنگامی که گستردگی دفاتر نمایندگی و انبارهای استانی و شهرستانی و اکوسیستم بزرگ لجستیک و شیپینگ کالای دیجی کالا را مشاهده میکنند، نهایتا عطای فروش مستقل را به لقای آن میبخشند و راضی می شوند تا محصول خود را، تحت اکوسیستم دیجی کالا به فروش برسانند.
تصور خامی است اگر فکر کنیم، ما سایتی مارکتپلیس، که صرفا امکان نرمافزاری ایجاد فروشگاه برای هر فروشنده داشته باشد را، راهاندازی میکنیم، اما بدون کسب هیچ توفیقی در تولید محتوا، جذب رتبه ای در هزاران کلیدواژه، رسیدن به بازدید بالای موثری و پیروزی چشمگیری در برندسازی و تسلط بر بازار، عرضهکنندگان کالا و محصولات، از آن استقبال میکنند و با پای خود میآیند و تحت سامانه ما فروشگاه راهاندازی میکنند. حتی ما بارها شاهد این بودهایم که صاحبان سایت مارکتپلیس، به هزینه نیروی انسانی خود، تمامی محصولات یک فروشنده را یکطرفه، وارد سایت خود کردهاند تا شاید کار را برای او آسان کنند، اما باز هم راضی نشده که بیاید و فعالیت کند و حتی شاکی هم شده است.


اول راهاندازی فروشگاه تک فروشنده، آخر کار تبدیل آن به مارکتپلیس!افزوده شده در ویرایش : شنبه ۰۵-۰۵-۱۳۹۸
گرچه تجارت الکترونیک روشها و ابزارهای متفاوتی، نسبت به تجارت سنتی دارد، اما قواعد حکمتآمیز تجارت، چندان تفاوتی نکرده است و ثابت و پایدار باقی مانده است. در تجارت سنتی، شما نمیتوانی سرخود و بدون رعایت هزار و یک نکته، یک بازارچه در بیابانی خلوت، راهاندازی کنی و سپس از کسبه بخواهی، بیایند آنجا و زمین خدا را تحت عنوان دکه، خدا تومان از شما اجاره کنند! بلکه باید در یک مکان مناسب شهری، سالها زحمت بکشی و مکانی را به مردم بشناسانی و سپس با عرضه کالای خوب و خوشقیمت ایشان را به آمدن و سرکشی دائمی به بازارچه خود ترغیب کنی و سپس سراغ کسبه بروی و از ایشان بخواهی در کنار مغازه خود، دکه ای هم در بازارچه شما اجاره کنند.
در فضای تجارت الکترونیک هم، ابتدا باید سایت فروشگاهی تک فروشندهای را راهاندازی کنید. روی تعداد مشخصی کالای با کیفیت و مورد نیاز مردم، که توان تامین آن را دارید و سالهاست روی فروش آنها کار کردهاید، تمرکز کنید و با محتواسازی فوقالعاده غنی و متفاوت از معمول، در کلیدواژههایی که زیاد مورد سرچ مردم است، رتبه بگیرید و سپس جریان معنیدار فروش را برای خود راه بیندازید و لجستیک پشت صحنه سایت را شکل دهید و پس از موفقیت در همه این عرصهها، تعداد کالاهای خود را در فروشگاه به همین ترتیب افزایش دهید تا به مرور زمان، توسط مردم به عنوان یک فروشگاه اینترنتی معتبر و خوشنام و جنسجور شناخته شوید و جریان مستمر سودزایی قابل توجه شروع شود و پا بگیرد. در چنین شرایطی است که میتوانید به چند فروشنده کردن سایت خود و تبدیل آن به مارکتپلیس فکر کنید.
ضربالمثل قدیمی میگوید :«ره چنان رو که رهروان رفتند» و حکمت، محکوم به شکست میداند «سُرنا را از سر گشاد آن زدن». نمیشود کاری که مرحله آخر است و همه پیروزمندان عالم، آخر دست انجام دادهاند، را ابتدا انجام دهیم و انتظار توفیق هم داشته باشیم.
چرا فروشنده، باید وقت خود را صرف وارد کردن کالا در پنل شما کند؟افزوده شده در ویرایش : یکشنبه ۱۲-۱۱-۱۳۹۹
شما پاسخ میدهید برای آنکه بفروشد! اما نکته همین جاست. گویا تصور کردهاید صرف باز کردن فروشگاه در مارکتپلیس شما و گذاشتن محصولاتش، مساوی است با آغاز فروش اینترنتیاش! در حالی که بین این دو، یک فاصله نجومی هست! اگر قبلا سابقه مدیریت یک سایت فروشگاهی را داشته باشید، به خوبی میدانید که بزرگترین چالش یک فروشگاه آنلاین، تولید محتوای با کیفیت و متمایز و عالیتر نسبت به دیگر فروشگاههاست.
شما اولین فردی نخواهد بود که برای ترغیب یک واردکننده یا تولیدکننده، برای حضور در فضای تجارت الکترونیک و تشویق او برای ثبت اطلاعات کمپانی و محصولات، با او تماس میگیرید! قبلا بارها و بارها از همانجا که شما او را پیدا خواهید کرد، او را پیدا کردهاند، با او تماس اینچنینی گرفتهاند و همه کلمات و استدلالات را مستعمل کردهاند و پولی را گرفته و هیچ تماس و یا رونق یا فروشی به او ارمغان ندادهاند و لذا متاسفانه، به کلی، نسبت به این ادعاها، او را بیاعتماد کردهاند.
خیلی از فروشندگان، وقتی ادعای شما را، درباره خوبی و کارایی سایت شما میشنوند، همان وقت از الکسا درباره میزان ویزیت و نرخ ورودی کاربران به سایت شما گزارش میگیرند و مستند، شعارهای شما را رد میکنند. بر فرض هم که تعداد اندکی قبول کنند و بیایند و در سایت شما ثبتنام کنند و در پنل، محصولات خود را وارد کنند، بعد از گذشت چند ماهی، وقتی دیدند هیچ تماس موثر و جریان مستمر بازدیدی، روانه ایشان نشده، از این کار بیثمر دست خواهند کشید و ادامه نخواهند داد.
پس نتیجه میگیریم، اولین گام شما، نباید ساخت امکان مالتیوندور و چندفروشندگی باشد، بلکه باید ابتدا سایت را محتوای غنی بزنید، سئو کنید و آمار سایت را چشمگیر افزایش دهید. کاری که در بهترین حالت، لااقل دو تا سه سال از شما زمان خواهد برد.


اولین چالش بزرگ، پیش روی یک مارکتپلیس، تولید محتواست!افزوده شده در ویرایش : یکشنبه ۱۲-۱۱-۱۳۹۹
اگر صاحب کالا یا محصولاتی، قوه تولید محتوای غنی و کارآمد داشته باشد، که لابد حتما برای خودش، سایت قوی و فروش آنلاین حساب شده و بازاریابی اینترنت مثمرثمر هم دارد. اما اگر تا امروز، حضور آنلاین قوی نداشته، بر فرض که قبول کرد، وارد مارکتپلیس شما شود و پنل باز کند، آیا تصور میکنید وقت و انرژی علیحدهای صرف خواهد کرد تا بسیار خوب و با کیفیت، محتوای دست اول و عکسهای حرفهای در معرفی محصولاتش در سایت شما بگذارد؟! قطعا چنین نخواهد بود.
اگر قرار شود، در درج اطلاعات و تصاویر محصولات فروشندگان، اپراتورهای شما، به کپی پیست کردن اطلاعات از روی سایتهای دیگر و مارکتپلیسهای رقیب روی بیاورند، که این محتوای کپی، نه تنها هیچ تاثیر مثبتی برای سئوی شما نخواهد داشت بلکه از نظر گوگل، امتیاز منفی هم خواهد گرفت و اگر هم قرار است که به توضیحات مندرج در خود بروشور داخل محصول و یا عکسهای قابل استخراج از وبسایتهای بینالمللی محصول اکتفا شود که، سایت مارکتپلیس شما، در بهترین حالت، یک کپی جدید دیگر، از دهها سایت مشابه خواهد بود که همین اطلاعات را، به همین ترتیب، مختصر و ناهمگون وارد کردهاند.
اما اگر پاسخ میدهید که میخواهید تیم تولید محتوا و عکسبرداری تشکیل دهید، سوال مهم بعدی این است، که اگر خود فردی که صاحب کالاست، نه درک درست و نه توان لازم برای تولید محتوای کیفی و دست اول و عکسبرداری حرفهای از محصولاتش را ندارد، شما چگونه میخواهید این کار را برای او انجام دهید؟ آیا محصولی که متخصصش چندان توضیحاتی برایش ندارد، تیم تولید محتوای شما میتواند، توضیحاتی عمیقتر برای آن تدوین کند؟ ولو تیم تولید محتوای شما، مسلط به زبان انگلیسی باشد و بخواهید از منابع اصلی برندهای بینالمللی، اطلاعات محصولات را ترجمه کنید و بیاورید، اعضای این تیم، باید مسلط به زبان انگلیسی تخصصی در صدها رسته صنعتی باشند؟ میدانید چنین تولید محتوایی چقدر کُند و چقدر پرهزینه، پیش خواهد رفت؟!
به عکسبرداری اندیشیدهاید؟ قرار است عکسهای هر دسته از محصول یا هر برندی، زار خودش را بزند یا میخواهید عکسهای با کیفیت و متحدالشکل، در استودیوی داخلی عکسبرداری کنید که پیدا باشد در مورد تمامی محصولات متنوع، تیم واحدی، با سبک یکسانی عکسبرداری کرده است؟ آیا میدانید باید نسخهای از محصول به استودیوی شما آورده شود تا بتوان عکسبرداری متحدالشکل کرد و مجددا این نوع عکسبرداری چقدر کُند و چقدر پرهزینه، پیش خواهد رفت؟!
فرض بگیریم تمامی مراحل وارد کردن محصولات را تیم نیروی انسانی شما، عهدهدار شود. آخر وقتی یک محصول فروش رفت، باید آن فروشنده پنل خود را چک کند؟ آیا باید تعهدی در ارسال محصول داشته باشد؟ آیا باید از تعداد محصول در سایت یکی بکاهد؟ آیا باید هر از چندی سرکشی کند و اگر دیگر آن محصول را ندارد، آن را روی سایت شما، غیرفعال یا موجودی صفر کند؟ وقتی سایت شما، هنوز پربازدید و صاحب نام نشده است، چطور میخواهید فروشنده را متقاعد به سر زدن مستمر و مسئولانه به پنلش کنید؟
شعار مارکتپلیس این است که فقط بیا بفروش! همه را ما حل کردهایم!افزوده شده در ویرایش : یکشنبه ۱۲-۱۱-۱۳۹۹
- شعار بدهید ما لجستیک و انبار کالا و نگهداری سالم از کالا، و حمل درست و اقتصادی آن تا مکان مشتری و رساندن به موقع و به صرفه بدست مشتری را حل کردهایم. آیا واقعا حل کردهاید؟
- شعار بدهید ما گم نشدن محصول در انبار، به سرقت نرفتن آن هنگام پست، خراب نشدن بستهبندی، بستهبندی متحدالشکل مناسب با ابعاد محصول و کم نشدن هیچ چیز از بسته محصول را گارانتی میکنیم! آیا واقعا چنین مسائل بزرگی را حل کردهاید؟
- شعار بدهید ما در مراکز استانها، انبارهای دائمی و نیروهای محلی مستقر داریم و از ناوگان حمل و نقل، برای انتقال به موقع و صحیح و سالم و اقتصادی کالا، به دیگر شهرها و رساندنش به دست مشتری شهرستانی بهرهمندیم!؟ آیا واقعا بهرهمندید؟
- شعار بدهید ما پُلیس ناظر بر رفتار فروشندگان و سیستم رسیدگی به شکایات و نظام امتیازدهی و نظام حل اختلاف و مکانیزم احقاق حق خریدار و مکانیزم پیشگیری از ضرر فروشنده داریم؟ آیا واقعا دارید؟
- شعار بدهید ما نظام فیدبک داریم و صدای خریدار معترض به ما میرسد و وجاهت لازم برای برخورد با فروشنده خاطی و تأدیب او و پوشش ضرر خریدار را داریم! آیا واقعا دارید؟
- شعار بدهید ما نظام حسابداری، مالیات، انبارداری و اتوماسیون لجستیک و کنترل ناوگان حمل و نقل و مدیریت ارسال محموله را به صورت الکترونیکی و رایانهای پیاده کردهایم! واقعا کردهاید؟
عنایت داشته باشید که خریداران، چندان تمایزی بین سایت مارکتپلیس و فروشندگانی که ذیل آن فعالیت میکنند قائل نیستند و اگر فروشندهای تحت نام سایت شما، از ایشان کلاهبرداری کرد و یا خُلف وعده نمود یا کمفروشی کرد و یا جنس تقلبی داد و یا جنس معیوب ارسال کرد، رفتارهایی که متاسفانه در مملکت ما کم هم اتفاق نمیافتد، هم مشتری خریدار و هم قاضی دادگستری، حق دارند شمای صاحب سایت مارکتپلیس را مقصر و مسئول تلقی کنند. زیرا تنها وقتی، شما میتوانی واقعا ادعا کنی که مارکتپلیس هستی، که همین یکجا را حل کرده باشی و اصلا، پول بالاسری که از فروشنده میگیری، من باب همین است که فروشنده، بیاید و به اعتبار سایت شما بفروشد و خریدار هم به اعتبار شما از فروشنده مذکور خرید کند. میدانید از چه حجمی از کار و سیستم و نظامات رایانهای و پرسنل آموزش دیده و مدیریت قوی صحبت میکنیم؟!
اگر طبیعتا، هیچکدام از موارد یاد شده را هنوز و در بدو کار ندارید، پس اسم چه چیز را مارکتپلیس میگذارید؟ صرفا یک وب سایت که کاربر میتواند در آن صفحهای با لوگوی خودش بگذارد و محصولاتش را برای فروش درج کند؟!؟!


مهمترین سوال این است: استراتژی شما برای رقابت با دیجیکالا چیست؟افزوده شده در ویرایش : چهارشنبه ۰۳-۰۷-۱۳۹۸
وقتی دیجی کالا، ۱۰ سال زودتر از شما کاری را آغاز کرده، چطور میخواهید تازه امروز شروع کنید و از او جلو هم بزنید؟ وقتی دیجی کالا، بازار را به قبضه خودش در آورده و حتی، رقبایی مطرح مثل بامیلو را هم، مجبور به باخت و ترک میدان رقابت کرده، استراتژی شما در رقابت با او چیست؟ چرا وقتی برندی صاحب نام مثل دیجی کالا هست، مردم باید به سایت گمنامی مثل مال شما اعتماد کنند؟ وقتی دیجی کالا، بیش از یک میلیون محصول و کالای متنوع را میفروشد، چرا مردم، باید به تعداد اندک محصولات شما محدود شوند؟ وقتی دیجی کالا، با آن حجم بالا و در تعداد میفروشد، چطور ممکن است شما بتوانید پایدار و مستمر، کالاها را به قیمتی پایینتر از دیجی کالا بدست مردم برسانید؟ وقتی دیجی کالا، تمامی زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری و نیروی انسانی و ملی برای مارکتپلیس را فراهم آورده، چرا فروشنده، باید به جای دیجی کالا، بیاید و روی سایت شما فروش خود را انجام دهد؟
گاه جواب میشنویم، قرار نیست خریداران یا فروشندگان دیجی کالا را رها کنند و به سایت ما بیایند، ما هم در کنار دیجی کالا خواهیم بود! جواب به ظاهر درستی که سرتاپا اشکال است. آخر وقتی مشکل کسی توسط دیجی کالا حل شده، چرا باید حتی یکبار به خودش زحمت تست کردن مارکت پلیس شما را بدهد؟!
گاه جواب میشنویم، ما در یک منطقه جغرافیایی خاص و روی یک شهر یا شهرستان مشخص، متمرکزیم. بر فرض که هنوز دیجی کالا وارد شهر مذکور، نشده باشد، دلیلی نیست که فردا این کار را نکند و یک شبه همه زحمات شما بر باد نرود. اما اگر همین الان دیجی کالا در شهر شما شعبه دارد، چرا مردم همشهری خود شما، باید اعتماد به اعتبار ملی دیجی کالا را زمین بگذارند و از شما بخرند؟! آیا اصلا مردم هنگام خرید یک کالا میفهمند شما همشهریشان هستید؟ آیا همشهری بودن، باعث شده است در سرچهای منطقهای، بهتر از دیجی کالا پیدا شوید و یا کالا را سریعتر و ارزانتر از دیجی کالا بدست مردم برسانید؟
گاه جواب میشنویم، قرار است ما در یک عرصه تخصصی کار کنیم و بر خلاف دیجی کالا که همه چیز میفروشد، ما صرفا متمرکز روی کالاهای رسته خاصی میشویم. اگر منظور از تمرکز روی یک عرصه خاص، این است که شما موفق شدهاید در موضوعات آن رسته، محتوایی کاملتر و متخصصانهتر از دیجی کالا تولید کنید و تنوع محصولات شما در آن رسته، بیشتر از دیجی کالاست، البته این میتواند استراتژی قابل قبول و در خور تأملی باشد و محتمل است که مارکتپلیسهای نیچ مارکت تخصصی، بتوانند در یک عرصه خاص، بازار را از آن خود کنند. اما اگر منظور این است که صرفا ما محصولات یک دسته خاص را گذاشتهایم، این مزیتی برای خریدار محسوب نمیشود که بدون بهرهمند شدن از محتوای کاملتر یا حق انتخاب متنوعتر، صرف اینکه سایت شما فقط در یک موضوع است، خرید از شما را به دیجی کالا ترجیح دهد.
راهاندازی یک مارکت پلیس، سنگ بسیار بزرگی برای زدن است!افزوده شده در ویرایش : چهارشنبه ۰۳-۰۷-۱۳۹۸
بسیاری از ایدهپردازان راهاندازی مارکتپلیس، خام و بیتجربه هستند. خدای نکرده جسارت به شما خواننده محترم نباشد، اما خامی توهین نیست، بلکه ایراد و عیبی است که قابل مرتفع شدن است. البته به شرط تواضع و گوش دادن و تجربه اندوختن و از تجربیات دیگران بهره بردن. اگر نتوانید به هر یک از پرسشهای زیر، پاسخی موثر و پارامتریک بدهید، نشان آن است که شما هنوز مجرب نیستید و تصوری واقعگرایانه از بزرگی و پیچیدگی و عمق راهاندازی یک مارکتپلیس ندارید :
- تولید محتوا : تدوین محتوای متنی و تصاویر و ویدیویی، دست اول و غیر کپی و با کیفیت، که خواننده احساس کند ارزش خواندن دارد و وسط خواندنش رها نکند و برود، برای یک محصول، چه آدمی با چه تخصصهایی لازم دارد و به صورت متوسط، چقدر زمان میبرد؟
- سئو و غنیسازی محتوا : برای بهینهسازی محتوا برای موتورهای جستجو و غنیسازی مطلب برای گوگل، چه کارهایی را، باید روی محتوای متنی و تصاویر و ویدیوی تدوین شده از یک محصول انجام داد؟ توسط چه کسی با چه سطح دانش فنی سئو و به صورت متوسط، طی چه مدت زمان؟
- ورود اطلاعات در سایت : بر فرض که محتوای تدوین شده یک محصول، کیفی و غنی شده سئو، به صورت فایلهای متنی و فایلهای عکس و ویدیو، در یک فولدر آماده باشد، ورود صحیح اطلاعات این محصول در پنل مدیریت سایت، به صورت میانگین، چقدر زمان میبرد؟ از چه آدمی و با چه تخصصهایی؟
- صحتسنجی اصالت یک فروشنده : فروشندهای آمده و ثبتنام کرده و برای عرضه فلان محصولات، تحت سایت مارکتپلیس شما اعلام آمادگی نموده است. به چه روشی، باید وی را تایید هویت کرد و اصالت ادعای او را صحتسنجی نمود و از کیفیت محصول و درستی کسب و کارش، مطمئن شد؟ این کار متوسط چقدر زمان میبرد و باید توسط چه کسی با چه تواناییهایی انجام شود؟
- قضاوت بین یک فروشنده و خریدار ناراضی: خریداری کالایی را خرید کرده و فروشنده هم برای او ارسال نموده است. اما اکنون پس از دریافت کالا، خریدار مدعی است که کالا معیوب یا ناقص است و فروشنده هم متقابلا، مدعی است که سالم و کامل فرستاده است. تکلیف برای قضاوت بین این دو چیست؟ حل و فصل این قضاوت به صورت متوسط چقدر هزینه زمانی و پولی تحمیل خواهد کرد؟ چه کسی با چه سطح دانشی باید چنین کاری را انجام دهد؟
ما با طیفی از تماسگیرندگان تلفنی و ایدهپردازان راهاندازی مارکتپلیس مواجهیم، که حتی یکبار هم با موارد فوق درگیر نشدهاند و به این سوالات نیندیشیدهاند. قبلا تجربهای در تجارت الکترونیک نداشتهاند و یک سایت فروشگاهی تک فروشنده را به ثمر نرساندهاند تا ببینند، رتبه گرفتن در سرچ یک محصول، بین هزاران وب سایت دیگر، اصلا کار سادهای نیست و تولید محتوای کیفی، چقدر تخصص علمی و قلمی و ذوق هنری و نویسندگی لازم دارد و تهیه عکس با کیفیت از محصولات چه چالش بزرگی است.
آیا واقعا کسی که در اشل یک فروشگاه اینترنتی تک فروشنده هم، با این مشکلات عمیقا درگیر نشده، میتواند یک شبه، ره صد ساله را بپیماید و از پله اول به آخر بپرد و یک مارکتپلیس چندفروشنده قوی را راهاندازی کند و موفق هم بشود؟!


مکانیزم مارکتپلیس، پیچیدهتر از فروشگاه عادی و هزینه، مضاعف است!افزوده شده در ویرایش : سهشنبه ۳۰-۱۰-۱۳۹۹
در صنعت طراحی وب دنیا و همچنین در نورمی که در داخل کشور هم برقرار است، اگر مبلغ لازم برای طراحی یک سایت اطلاعرسانی و معرفی محصول را، مبلغ x تصور کنیم، برای تبدیل سایت اطلاعرسانی مذکور، به یک فروشگاه اینترنتی تک فروشنده، مبلغ پروژه طراحی سایت، برابر ۲x خواهد شد و مبلغ لازم برای تبدیل فروشگاه اینترنتی عادی مذکور، به یک مارکتپلیس، به ۴x افزایش خواهد یافت. یعنی مثلا یک سایت شرکتی، که قرار است در عرصه معرفی محصولات آرایشی بهداشتی فعالیت کند، اگر قیمت طراحی سایت اطلاعرسانی و معرفی محصولش، ۱۵ میلیون تومان شود، قیمت طراحی یک سایت فروشگاه اینترنتی تک فروشنده لوازم آرایشی بهداشتی، ۳۰ میلیون تومان خواهد شد و هزینه راهاندازی یک سایت مارکتپلیس برای فعالیت فروشندگان لوازم آرایشی بهداشتی، ۶۰ میلیون تومان!
اگر شرکت طراح وبی پیدا شد که رعایت این قانون عُرفی را در قیمتدهی نکرد، این خودش نشان اوج ناپختگی و تازهکاری و عدم اطلاع از واقعیات بازار و بیتجربگی است و سپردن پروژه به چنین شرکت فرضی خامی، ممکن است یک صرفهجویی ظاهری را نصیب صاحب سایت کند، اما این خامی در صد جای دیگر کار و پروژه و طی سالهای پشتیبانی، ضررهای فراوان، متوجه صاحب سایت خواهد نمود. زیرا واقعا زحمت لازم برای طراحی و توسعه و پشتیبانی پروژههای یاد شده، دقیقا به نسبت یاد شده مضاعف و افزون میشود.
مشابه معکوس این نسبت در هزینه و زحمت لازم برای یافتن یک شرکت طراح سایت خوب هم صادق است. یعنی بین ۱۶ شرکت طراح وب، ۴ تا از آنها میتوانند به خوبی سایت اطلاعرسانی و معرفی محصول شما را طراحی کنند. اما فقط ۲ تا میتوانند به خوبی از پس طراحی سایت فروشگاه اینترنتی شما برآیند و فقط ۱ از آنها، میتواند شرکت طراح وب شایستهای، برای راهاندازی مارکتپلیس چند فروشنده باشد.
مشابه این نسبت، در باب هزینه صاحب سایت، برای تولید محتوا و به ثمر رساندن سایت هم صادق است. همچنین مشابه این نسبت، در تعداد ادمینهای پشت سایت و تعداد افراد لازم برای لجستیک پشت سایت و گرداندن کسب و کار هم صادق است. در یک کلام، راهاندازی مارکتپلیس، سنگ بزرگی است که اگر شما آمادگی و سرمایه لازم، برای آن را دارید بلامانع است، اما اگر ندارید، معقولتر آن است که ابتدا، یک سایت فروشگاهی تکفروشنده راهاندازی کنید و سپس وقتی به ثمر رسید و شما توانستید ادعا کنید فرمول به موفقیت رساندن یک فروشگاه اینترنتی را فهمیدهاید، میتوانید از درآمدهای خودش، آن را توسعه داده به مارکت پلیس تبدیل کنید و به دیگران هم کمک کنید که بفروشند.
اما در مقابل، راهاندازی مارکتپلیس از روز اول، شما را با مشکلات نرمافزاری و مدیریتی زیادی درگیر میکند، که از رسالت اصلی اولیهتان، که تولید محتوا و کسب رتبه و رسیدن به بازدید بالاست، باز میمانید.
برونسپاری پروژه طراحی سایت، راه درستی برای مارکتپلیس نیست!افزوده شده در ویرایش : یکشنبه ۲۷-۰۵-۱۳۹۸
کاملا معقول و طبیعی است که شما راهاندازی فروشگاه اینترنتی خود را، به یک شرکت طراح وب برونسپاری کنید. اما همین مطلب، درباره پروژههای راهاندازی فروشگاه اینترنتی چندفروشنده و مالتیوندور صادق نیست. علت را، باید در ژنتیک شرکتهای طراح سایت، جستجو کرد. ژنتیک شرکتهای طراح وب، پروژهای است. یعنی این شرکتها، ماهیتا، پروژهمحور هستند و نه پارتنرشیب. به عبارت بهتر، شرکتهای طراحی وب، طوری تعریف و ساختارمند شدهاند که یک پروژه طراحی سایت را از ورودی خود بگیرند، یکی دو یا سه ماه به آن مشغول باشند، آن را تمام کنند و خروجی را به مشتری تحویل دهند و پروژه را از فاز توسعه در آورده و وارد فاز پشتیبانی کنند. مشتری هم برود پی بهرهبرداریاش.
اما در پروژههای مارکتپلیس، به علت بزرگی پروژه از یک سو و درگیر بودن گروههای ذینفع چندگانه، یعنی دیگر فروشندگان از سوی دیگر، پروژه به راحتی، قابل تعریف یکباره و مرزبندی کردن و عدم توسعه بعد از تحویل نیست. بلکه نیازمند وجود یک تیم توسعه آماده به فرمان است که هر بار، صاحبان پروژه به ایدهای رسیدند و یا بر اساس فیدبک فروشندگان خود، کارکردی را لازم دیدند، تیم برنامهنویسی مذکور، آماده انجام اصلاحات در کدنویسی و اعمال تغییرات در سورس و توسعه مداوم و بهبود مستمر باشد. این نیاز واقعی پروژههای مارکت پلیس، که تیمی فنی را، به صورت پارتنرشیپ، در کنار خود داشته باشند، هیچ همخوانی، با واقعیت شرکتهای طراح وب و سپردن پروژه طراحی سایت به صورت پروژهای و برونسپاری ندارد.
بعضی شرکتهای طراح وب، که با مطالعه یا با تجربه به این واقعیت رسیدهاند، از روز اول، صادقانه و شفاف، به مشتری میگویند ما پروژهای هستیم و برونسپاری را میپذیریم، اما پارتنرشیپ نیستیم. امابعضی دیگر از شرکتهای طراح وب، یا ناآگاهانه و یا مغرضانه، این حقیقت را به مشتری نمیگویند. در مورد دسته دوم، مشتری صاحب پروژه مارکتپلیس هم، مرتکب یک زرنگی خطرناک میشود و آن اینکه، در حالی که خودش هم میداند، انتظارش از شرکت طراح وب، پارتنرشیپ است، اما چون از پس هزینههای سنگین آن بر نمیآید، لذا پروژه را به صورت برونسپاری و با مبلغی بسیار پایینتر و یکباره، به شرکت طراح میسپارد. اما در نهان و باطن خود، انتظار دریافت سرویس پارتنرشیپ دارد. اینجاست که این عدم توازن، دیر یا زود خودش را نشان میدهد و شرکت طراح از یک جایی به بعد،خسته میشود و صدایش در میآید که از توسعه دائمی و نظرات توسعهای خسته شده و دیگر بیشتر کاری انجام نمیدهد و صاحب پروژه هم احساس میکند به آنچه میخواسته نرسیده است.
ولو یک صاحب ایده مارکتپلیس حاضر به سرمایهگذاری لازم برای انعقاد قرارداد به صورت پارتنرشیپ با یک شرکت طراح وب باشد، چیزی که البته ما، در این 21 سال کار، در بازار ایران، یکبار هم ندیدهایم، باز هم مشکل پابرجاست. شرکتهای طراح وب بخواهند هم نمیتوانند، ماهیت پروژهمحور خود را که به صورت پذیرش پروژههای برونسپاری ارتزاق میکنند، یک شبه کنار بگذارند و مشتریانی که برای طراحی وب به ایشان مراجعه میکنند را جواب کنند و بگویند، ما پارتنر یک پروژه بلندمدت شدهایم!
تنها راه درست برای پیادهسازی صحیح یک مارکتپلیس، تشکیل تیم توسعه داخلی است! بله. البته که این کار بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود. اما این تنها راهی است که جواب میدهد و امثال دیجی کالا هم چنین کردهاند. البته شاید درستتر این باشد که بگوییم، راه درست این است که سایت را به صورت تکفروشنده مبتنی بر هستههای اوپن سورس جهانی راهاندازی کنید و پس از رساندن آن به موفقیت، با درآمدهای خودش، تیم توسعه داخلی تشکیل دهید.


اینکه تیم ما از سایتهای رقیب دیتا گردآوری میکند جواب نمیدهد!افزوده شده در ویرایش : دوشنبه ۱۴-۰۹-۱۴۰۱
گاهی میشنویم که استراتژی فردی که ایده راهاندازی مارکتپلیس را دارد، این است که، خودش یا تیمی، کسب و کارها و یا فروشندگانی که در فلان مارکتپلیس رقیب فعالیت میکنند را، دستی و اپراتوری، وارد مارکتپلیس خود کنند! اما اشکالات این کار:
- هیچکس خوشش نمیآید، ناخواسته اکانتی برایش ساخته شود و نه تنها با این کار، برای فعالیت در مارکتپلیس شما، ترغیب نخواهد شد، بلکه این را نوعی بیاخلاقی به حساب خواهد آورد و زده خواهد شد.
- عنایت داشته باشید که موضوع سخت و پیچیده، اطلاعات نام شرکت و شماره تلفن و لوگو و آدرس نیست. بلکه مهم، اطلاعات محصولات است. اگر بخواهید آنها را هم کپی کنید که هیچ ارزش سئویی نخواهد داشت! اگر بخواهید شما و تیمتان تولید محتوای فاخری روی آن کلمات انجام دهند، کاری بسیار پر زحمت و پر هزینه خواهد بود و اگر بخواهید تولید محتوا را بر عهده خود صاحب اکانت بگذارید، او توجیه نیست که چرا باید در سایت کمبازدید شما اینهمه وقت و انرژی بگذارد!
- بر فرض محال که مجاب شد و آمد و فعالیت هم کرد، وقتی سایت شما سالها تلاش نکرده، محتوای قابل و رتبه شاخصی در تعداد بسیار زیادی کلیدواژه مرتبط ندارد، مراجعات چندگانه او به پانل، بدون دیدن یک رکورد وارد شده خرید، بیثمر خواهد بود و به زودی سایت شما را ترک خواهد کرد و بیخیال اکانتش روی این سایت خواهد شد و دیگر باز نخواهد گشت.
- لذا اگر یکبار هم یک خرید واقعی، توسط یک مشتری، از اکانت آن فروشنده اتفاق بیفتد، این بار او به این سفارش وارده، ولو به میلباکس وی هم ایمیل بزنید، اهمیتی نخواهد داد و رکورد سفارش را، بررسی و تامین محصول نخواهد کرد و همان یک خریدار هم، از خریدش پشیمان خواهد شد و دیگر به سایت مراجعه نخواهد کرد.
در صدد توضیح این اصل مهم و در عین حال بدیهی هستیم که همه چیز، از بازدید بالا و موثر آغاز میشود. بازدید بالا و موثر میوه سئو و رتبه خیلی خوب در کلمات کلیدی موثر است و رتبه خوب، میوه تولید محتوای فاخر. پس به جای تعدد فروشندگان و یا کالاها، باید بر کیفیت محتوا متمرکز شوید.
ما در دادهورزان، راهاندازی پروژههای مارکتپلیس را نمیپذیریم!افزوده شده در ویرایش : دوشنبه ۰۲-۱۱-۱۳۹۶
در طی این اثر 21 سال، بارها، سرنوشت محکوم به شکست پروژههای مارکتپلیس را، به چشم دیدهایم و این سیاست را وضع کردهایم. از آنجا که ما در دادهورزان، معتقد به جذب حداکثری پروژه و کسب هرچه بیشتر پول نیستیم، بلکه معتقد به انجام درست پروژه و پذیرش پروژه درست و درآمد از پول حلال هستیم، بارها شاهد بودهایم که اشتباه ما در ورود به یک پروژه غلط، به لحاظ مشکلات و زحمتی که برای ما درست میکند و بار روانی که برای ما، ایجاد میکند، فرصت خدمتگذاری روان، به ۱۰ پروژه صحیح و سالم را از ما میگیرد. لذا عطای پروژههای مارکتپلیس را به لقای آن بخشیدهایم و طی تماس اولیه مشتری جدید، اگر فهمیدیم، مشتری تازه وارد، اصرار بر راهاندازی مارکتپلیس دارد پروژهاش را قبول نمیکنیم.
اما اگر زحمت ساخت چنین صفحهای را بر خود هموار کردهایم که با قلمی رسا و متنی مستدل، خیرخواهانه و مشفقانه، تجربه خود را با مشتری به اشتراک بگذاریم، از این روست که اگر او در این عرصه، دچار خامی است، یاریاش دهیم و متوجهش کنیم، که روش درست رسیدن به یک مارکتپلیس چیست، امید داریم که با خواندن این صفحه، از صمیم دل متقاعد شود که راه رسیدن به مارکتپلیس از راهاندازی یک فروشگاه ساده تک فروشنده میگذرد و دست از اصرار بر مارکتپلیس بردارد. اما اگر بعد از خواندن این مطلب، همچنان بر خواسته خود مقاومت ورزد، پس قطعا از دایره خدمات ما محروم خواهد شد و شاید در تقدیرش این باشد که لاجرم، گیر شرکتهایی بیفتد که سرنوشت مشتری برایشان مهم نیست و صرفا تقلیدی ظاهری از مارکتپلیس را ارائه میدهند و از یکجا به بعد هم، با نه گقتنهای مکرر، مشتری را از انجام پروژه سیر و از پیگیری بیشتر، منصرف میکنند.

راهحل جایگزین پیشنهادی دادهورزان
راهاندازی فروشگاه اینترنتی تک فروشنده
پرسشهای متداول مرتبط با موضوع تفکیک پیادهسازی سامانه عملیاتی از وب سایت
اگر سوالی دارید که پاسخش را اینجا مشاهده نمیکنید در پرسیدنش از ما راحت باشید.
با تمام این توصیفات، اگر ما همچنان بر پیادهسازی ذیل سایت و توسط شرکت طراح وب اصرار داشته باشیم، چه میکنید؟
از پذیرش این پیادهسازی امتناع میورزیم. اگر شما صلاح دانستید همچنان طراحی وب سایت تان را با ما ادامه دادید صرفا در پروژه طراحی وب تان، خدمتگزار شما خواهیم بود.
مارکتپلیس چیست؟ منظور از فروش مارکت پلیس چیست؟
آیا می توانیم روشی داشته باشیم که شرکت های تولیدی و تامین کنندگان کالا بتوانند کالای خود را به ما معرفی کنند؟
آیا منظور از فروشگاه تک فروشنده، یعنی اینکه فقط میتوانیم کالاهای برند خودمان را بفروشیم؟
چرا دیجی کالا را اینقدر بزرگ میکنید؟! چرا از آن می ترسید؟! چون او موفق شده، کس دیگری حقی یا شانسی برای موفقیت نخواهد داشت؟!
برای راهاندازی یک مارکتپلیس بهتر است از چه زبان برنامهنویسی استفاده شود؟ یا چه هستههای اوپنسورسی؟
آیا میشود یک سایت فروشگاهی تک فروشنده را به چند فروشنده،ارتقاء داد؟ چگونه؟
بهترین مارکتپلیسها در دنیا، کدام سایتها هستند؟
بهترین مارکتپلیسها در ایران، کدام سایتها هستند؟
چرا دادهورزان اینهمه وقت میگذارد تا چنین صفحهای را در توجیه مشتری بسازد؟ چرا راحت زیر بار نمیرود؟!
آیا لازم است بین تیم طراح وب و تیم توسعه نرم افزار مذکور ارتباطی بدهم؟ یا کاری انجام دهم؟
اگر در موضوع پرسش های متداول درباره سیاست تفکیک پیادهسازی سامانه عملیاتی از وب سایت، سوالی دارید که در پرسشهای بالا پاسخ داده نشده است، در پرسیدنش راحت باشید. بلطف خدا در محدوده دانش فنیمان، پاسخ خواهیم داد.