گاهی مشتری، در فرم «نیازسنجی»، قبل از انعقاد قرارداد و یا در فرم «پرسشنامه معماری»، بعد از انعقاد قرارداد، وقتی میخواهد برای خطدهی فکری جهت الگوگیری گرافیکی همکاران ما، نمونه سایتهایی را به ایشان، معرفی کند، دست روی رُلمدلی، عمدتا بینالمللی یا گاهی داخلی میگذارد، که گرچه به عقیده ما هم، بسیار جذاب و خاص و چشمنواز است، اما نوع کالا یا خدمات سایت مذکور، هیچ سنخیتی، با کالا یا خدمات کسب و کار خودش ندارد! این خطای ادراکی، که نادانسته رخ میدهد، اگر توسط ما، پذیرفته هم بشود، قابلیت اجرا ندارد و اگر با اصرار، اجرا شد، نتیجهای نامتناسب و ناهمخوان، به دست میدهد.
رُلمدل معرفی کردن، البته بسیار به ما کمک میکند، که در فضای بیکرانه میلیونها حالت اجرا، بتوانیم خیلی سریعتر، به خواست مشتری عزیز، همگرا شویم و سلیقه وی، را بهتر بفهمیم، تا بتوانیم طراحی قالب گرافیکی سایت را، مطابق با میل و سلیقه او، انجام دهیم. خدمتی که رسالت اصلی وجودی و وظیفه ماست. اما طبیعتا رسالت دیگر ما، ارائه مشاوره حرفهای در رشتهای که متخصص هستیم، به مشتری است که کار خود را، با اذغان بر تخصص ما، به ما برونسپاری نموده است. چنین است که گرچه به ندرت، اما بعضا پیش میآید، که مشتری ناخواسته، در معرفی رُلمدل، دچار خطایی ادراکی میشود که اگر ما، با صرف وقت و به صورت مستدل، موضوع را برای او روشن نکنیم و بر اجرای آن رُلمدل، صحه بگذاریم، پروژه به انحراف میرود.
اگر توسط سیآرام شرکت ما، به این صفحه هدایت شدهاید، حتما همکاران متخصص ما، تشخیص دادهاند که لااقل یکی از رُلمدلهای معرفی شده، که در این صفحه آن را، «رُلمدل نامتجانس»، میخوانیم، دچار تعارض عدم سنخیت موضوع کار است و صفحه حاضر تلاش میکند با دلایلی، برای شما توضیح دهد که منظور ما از «تعارض عدم سنخیت موضوع کار مشتری با رُل مدل معرفی شده» چیست و اگر چارهای نیندیشیم، اجرای آن، میتواند منجر به بروز چه مشکلاتی شود.
نمیتوانید چُنان عکسها یا ویدیوهایی، از کالا یا خدمات خود بدست دهید، زیرا کالا و خدمات شما فرق دارد!
معنای مطلب آن است که پس طبیعتا، از مناظر شهری ایران در فریپیک چندان خبری نیست. اماکن تاریخی و یا مناظر طبیعی ایران، در آن، جز معدودی، تصویر ندارد. گرچه آدمهای داخل تصاویر، بعضا مو مشکی هستند و تصاویر زیادی متناسب با قیافه ایرانیها، میتوان یافت، اما در اکثر تصاویر، افراد چشم آبی و مو بور هستند. پوشش ایشان غربی است، نه ایرانی. طبیعتاً خانمها حجاب ندارند. همین تفاوتها درباره المانهای فرهنگی و ملی و بومی هم، صادق است. شکل کلاس درس یا مدرسه یا اداره و دفتر کار، با آنچه در ایران معمول است، تفاوت دارد.
تمام این موارد، به این معنی است که، در صورت استفاده از این عکسها در سایت مشتری، کاربر مراجعه کننده، سریعا متوجه میشود که این عکسها ایرانی نیست و خارجی است و از سایتهای خارجی دانلود شده است. این احساس در کاربر بازدیدکننده از سایت، به وضوح اعتماد کمتری بر میانگیزاند، نسبت به وقتی که عکسهای ممتثل خود شما، از آدمهای خودتان و فضای کاری خودتان را میدید. اما چه کنیم که شمای مشتری صاحب سایت، به ما چندان عکسی از خود ندادهاید و ما به ناچار، مجبور به تن دادن به استفاده از عکسهای فریپیک شدهایم. اما شگفتی ما جایی گل میکند که مدیر تشکیلات صاحب سایت، وقتی خروجی کار را میبیند با دست گذاشتن روی خارجی بودن مضامین عکسها، گویی از شرکت طراح وب مچ گرفته باشد، آنها را اشکالات فاحش تلقی میکند! غافل از اینکه، خوب، این تقصیر ما نیست! این قصور شما در تامین عکس ممتثل است!
01
طرز عکسبرداری، نحو لود شدن، مدل افکتهای زیبا که در رُلمدل است، متناسب با آن کالا یا خدمات است!
02
شما وقتی در یک وب سایت میبینید، تصاویر تمام پرسنل متحدالشکل، هر کدام با فیگوری مشابه و در یک لوکیشن واحد، جدا جدا، عکسبرداری شده، میفهمید عکاس آوردهاند و هماهنگ کردهاند و خلاصه، زحمت بیشتری کشیده شده تا وقتی از هر یک، صرفا یک عکس پرسنلی، روی سایت درج شود. یا وقتی پیداست با سبکی واحد و حساب شده، از تمام محصولات، عکس گرفتهاند، فروشگاه اینترنتی، قابل اعتمادتر به نظر خواهد رسید، نسبت به وقتی که عکس هر محصول، یک وضعیتی متفاوت با دیگری داشته باشد و پیدا باشد عکسها از جاهای مختلف و ناهماهنگ، گردآوری شده است. به همین ترتیب، وقتی در صفحه تماس با ما، تصویری واقعی در هدر صفحه درج شود، از پاسخگویی تلفنی کارمند واقعی شما، در حالیکه به قراینی در عکس مشخص است دفتر، دفتر واقعی شما و شخص مذکور، کارمند واقعی شماست، بسیار اعتمادبرانگیزتر و زیباتر جلوه خواهد کرد، نسبت به عکس مشابه، از یک کارمند خارجی، که پیداست عکسش، از جایی روی وب دانلود شده است.
چرا عکسهای ممتثل که خودتان تهیه کردهاید، در جلب اعتماد مردم موثرتر است؟ زیرا مردم درک میکنند زحمت بیشتری برای تهیه این عکسها کشیده شده است، نسبت به حالتی که صرفا عکسی از جایی دانلود شود. مخاطبین سایت میفهمند شما با شفافیت و صداقت مشکلی ندارید، زیرا تصاویر خودتان را درج کردهاید. میفهمند دفتر شما و محیط کاری شما، باید جای تمیز و زیبایی باشد که شما از درج تصاویر آن روی وب سایت، واهمهای نداشته باشید. میفهمند شما برای این نوع عکاسی هزینه کردهاید. در یک کلمه مردم به درستی میفهمند زحمت بسیار بیشتری لازم است که عکسی را خلق کنند و عکسبرداری کنند، نسبت به وقتی یک عکس آماده از جایی دانلود و استفاده کنند!
تهیه عکس و ویدیو، از کالا یا خدمات شما، عین آن ر،ل مدل، بر عهده خودتان و هزینهبر است!
همکاران گرافیست ما، متخصص شیمی نیستند که مثلا، وقتی کسب و کار مشتری، شیمی مولکولی است نه شیمی ژنتیک، تفاوت این دو را، در انتخاب عکس از روی منابع جهانی، بدانند! ما چه میدانیم محصول فلان مشتری، یعنی «مَقَّره» چیست تا تصویر مناسبی مرتبط با آن بیابیم! تا کنون به عمر خود یکبار هم مقره ندیدهایم و نشنیدهایم! درست است همکاران فنی و طراحان هنری ما در دادهورزان، در عرصه کاری خود متخصص هستند، اما این به آن معنا نیست که در هزار و یک رشته کاری که مشتریان، در آن، به ما مراجعه میکنند هم، متخصص هستند. وقتی مشتری، به ما عکس بدهد، هیچ مشکلی پیش نمیآید. اما وقتی عکس نمیدهد و از ما انتظار دارد که عکس بیابیم، طبیعتاً، باید انتظار پیشامد اشتباهات طبیعی را داشته باشد، نه اینکه آنچه در نظر خودش و رشته کاری خودش بدیهی است را، برای ما هم بدیهی بشمرد و به خودش حق بدهد که از دست ما ناراحت شود!
این مشکل در موضوع انتخاب عبارت یا کلید واژه درست، برای سرچ هم صدق میکند. یعنی ممکن است لزوما همکاران ما ندانند، عبارت یا اصطلاح تخصصی درست، درباره موضوع مورد سرچ چیست تا به عکسهای درستی برسند. گاهی ما سایت فریپیک را، برای مشتری میفرستیم و از او میخواهیم، خودش با کلمات تخصصی کارش جستجو کند و عکسهایی را، منتخب نموده و برای ما ارسال کند، تا ما بخریم و دانلود کنیم و در سایت وی، استفاده نماییم. اما اینکه مشتری، کوچکترین مشارکتی در تامین عکس نکند و وقتی همکاران ما، تصویری را از جایی استفاده کردند، به خودش اجازه دهد که از دست ما ناراحت شود، منطقی نیست. مواردی نظیر اینکه مثلا :
- این عکس محصول رقیب من است، تو استفاده کردهای!
- محصولات ما از این برند نیست!
- نوع محصولی که ما کار میکنیم، اصلا از این نوعی که شما عکس گذاشتهاید، نیست!
- رئیس ما از فلان معماری خیلی بدش میآید. شما هم دقیقا تصویر آن را، به عنوان عکس پروژه ما گذاشتهاید!
03
نوع طراحی صفحه اول، لندینگ محصول یا سرویس هر کسب و کار، باید متناسب تحلیل خودش باشد!
04
از معایب استفاده از عکسهای عمومی، این است که، مردم بارها این عکسها را، در سایتهای مختلف دیدهاند! به عبارتی، آن سایتها هم همین کار را کردهاند! به جای اینکه زحمت عکسبرداری اختصاصی و تهیه و تامین عکسهای ممتثل را به خود بدهند، از عکسهای آماده در مخازن بینالمللی استفاده کرده اند. لذا تصاویر عمومی یاد شده :
- بدیع نیستند که شما بار اول باشد آن را میبینید. قبلا بارها آنها را دیدهاید!
- حتی چهره آدمها و شخصیتهای بازیگر یا مدل، که در عکس حضور دارند، در عکسهای دیگر دیده شدهاند!
- عکسهای رایگان که کاملا نخ نما شدهاند و عکسهای پولی هم، به هر حال در سایتهای دیگر قابل رویتند!
عکس ممتثل، دقیقا خلاف این حس را به کاربر میدهد. یعنی کاربر فقط در سایت شما و برای بار اول است، که چنین تصویری را میبیند. لذا حس کپیکاری به او دست نمیدهد و ترغیب میشود مطالب سایت شما را، با اشتیاق بیشتری بخواند. اینکه عکسهای عمومی را مردم در سایتهای مختلف دیدهاند چیز روشنی است. شگفتی ما جایی است که مدیر تشکیلات صاحب سایت، جوری که انگار خطایی فاحش از شرکت طراح دیده باشد، میگوید اینکه از عکسهای عمومی نخنما استفاده کرده است؟! خوب باید چه کند؟! شما که عکس ندادهاید! شرکت طراح از کجا عکس بدیع غیر نخنمای غیرمستعمل بیاورد؟!
اگر در پیاده سازی، یک سکشن از رل مدل کم یا زیاد یا جابجا کنیم، آن جذابیت خاص را از دست میدهد!
کسی از شما و محوطه کاری شما و دفتر و فضای کسب و کارتان، عکس نگرفته است که رنگهای سازمانی شما، در آن به چشم بخورد! در جایی که شما عکس ممتثل ندادهاید، لاجرم از عکسهای عمومی استفاده شده و طبعا عکسهای عمومی هم، تطابقی با رنگ سازمانی شما ندارند! گرچه سایت فری پیک جستجو بر اساس رنگ غالب را، ممکن کرده و همکاران ما هم تلاش میکنند حتی الامکان، از تصاویری در تناژ رنگبندی شما استفاده کنند، اما چنانکه قابل حدس است، این رویکرد، دامنه محدود عکسهای قابل انتخاب را، بیش از پیش، محدودتر میکند و این طور نیست که از هر موضوع، در صدها طیف رنگ مختلف، عکس موجود باشد.
گرچه بعضا میتوان، رنگهای غالب عکس دانلود شده را، با فتوشاپ و ابزارهای تخصصی، دستکاری رنگی کرد تا رنگ غالب عکس، به طیف رنگبندی سازمانی شما نزدیکتر شود، اما این کار هم باعث میشود عکس، از حس و حال طبیعی خود خارج شود و پیدا باشد که رنگها، تصنعی و دستکاری شدهاند. در تمهای امروزی درست است رنگ سازمانی در قالب و تم کلی سایت اثر میگذارد، اما چون بخش عمدهای از جذابیت سایت، برآمده از محتواست، طبعا عکسهای به کار رفته در سایت، روی رنگبندی اصلی سایت اثر میگذارند! حال اگر مشتری واقعا تا حدی افراطی، روی سنخیت رنگ غالب سایت خود با رنگبندی سازمانیاش، حساس است، پیداست که باید خودش متناسب با رنگبندی سازمانیاش، عکسبرداری کند یا بدهد عکسبرداری کنند! اما نمیتوان در استفاده از عکسهای عمومی، انتظار رعایت سنخیت رنگ غالب با رنگبندی سازمانی را داشت!
05
علیرغم تجربه زیاد، بر فرض اصرار شما بر اجرا، نمیتوانیم خروجی را گارانتی کنیم و مسئولیتش با شماست!
06
حذف واتر مارک فلان سایت از روی فلان تصویر، پاک کردن نام فلان برند در پسزمینه عکس، حجابدار کردن فلان خانم بیحجاب که در تصویر است، افزودن پرچم ایران به فلان بخش تصویر که ایرانی به نظر برسد، جایگزین کردن لوگوی ما به جای لوگوی رقیب روی عکس بستهبندی محصول و تغییر تناژ رنگ برای نزدیک شدن به رنگبندی سازمانی مشتری و ... همه کارهایی است که میشود در فتوشاپ انجام داد! اما در واقع شما دارید بار زحمتی که باید در عکسبرداری اختصاصی میکشیدهاید را، از دوش خود بر میدارید و به شرکت طراح، تحمیل میکنید! انجام این موارد نیازمند صرف وقت است و باعث تصنعی شدن عکس و خارج شدنش از حالت طبیعی میشود.
مضافا بر اینکه استفاده از عکسهای رقبا، برند اصلی و یا دیگر وبسایتها، به نوعی نقض کپیرایت و تجاوز به حقوق صاحبان آن سایتها و بیاخلاقی در عدم احترام به زحمات دیگر انسانها و نوعی دزدی، به حساب میآید. به عبارت دیگر، همچنانکه اگر شما، تصاویر ممتثل خودتان را، با زحمت عکسبرداری میکردید، خوش نمیداشتید سایتهای رقیب، آنها را بیاجازه و برای منافع شخصی، کپی کرده و استفاده نمایند، نباید آنچه برای دیگران نمیپسندید را، برای خویش بپسندید. به علاوه که نقض کپیرایت و استفاده از چنین تصاویری در وب سایت، ممکن است منجر به بروز مشکلاتی، برای سرور ما که در آلمان واقع است هم، بشود.