گرچه بسیار به ندرت، اما گاهی پیش میآید که یک مشتری، بعد از ارسال مستندات و نیازسنجی و دریافت پیشنهاد نامه قیمت پروژه خود از شرکت دادهورزان، به ما، پیشنهاد مشارکت در پروژه میدهد. به عبارت بهتر، عمدتا با سودزا جلوه دادن پروژه، پیشنهاد میکند دادهورزان، به جای دریافت پولی حقالزحمه طراحی سایت خود، تهاتر کند و یا در پروژه شریک شود و استدلالاتی میآورد که این همافزایی یا سینرژی میتواند برای دادهورزان، بسیار فراتر از یک پروژه باشد و با طرح مطالب جذاب در باب خاص بودن ایده، سعی در جلب مشارکت دادهورزان دارد.
فارغ از انگیزه پنهان مشتری که آیا واقعا صادقانه ایده خود را خاص و پروژه را سودزا میبیند و یا تنها عدم استطاعت مالی پرداخت مبلغ پروژه را پشت این پیشنهاد مخفی کرده است، ما در دادهورزان، مطلقا به چنین پیشنهاداتی علاقهمند نیستیم و نه تنها طرح چنین پیشنهادی، ما را به انجام پروژه ترغیب نخواهد کرد، بلکه باعث افزایش ظن و گمان ما در مورد صحیح بودن پذیرش پروژه و کاهش محسوس اعتماد و خوشبینی ما به مشتری خواهد شد. این موضع دادهورزان را میتوان پای نوع خاص نگرشش به کسب و کار گذاشت و یا ناشی از تجربیات ناخوشایند قبلی تصور کرد.
صفحه حاضر شرح این موضوع است که چرا دادهورزان به چنین پیشنهادی خوش گمان نیست و چرا به مشتری توصیه میکنیم که نه با ما و نه با سایر شرکتهای طراح وب، چنین پیشنهادی را مطرح نکند. لذا توصیه میکنیم، سند حاضر را، با دقت مطالعه فرمایید. زیرا با زحمت فراوان، برای کمک به شما مشتری عزیز تهیه شده و چون ما به طور معمول، هر از گاهی، در معرض چنین پیشنهادی، قرار میگیریم و معتقدیم اشتباه در این تصمیمگیری حساس، میتواند تاثیرات منفی محسوسی بر کسب روند پروژه و حتی کسب و کار مشتری داشته باشد، لذا یکبار وقت گذاشتهایم، تا با توضیح نکاتی، کمک کوچکی بکنیم به روشنسازی ذهن شما مشتری گرامی و زمینهساز افزایش آگاهی، برای رسیدن به تصمیمی صحیح در زمینه نوع انجام پروژه که خاطر شما برای ما، بسیار عزیز است.
ما میدانیم چرا مشتری پیشنهاد میکند ما شریک در پروژه شویم ...
و این را حق صاحب سایت میدانیم که درباره نحوه قرارداد پیاده سازی سایت خود تصمیم بگیرد
زیرا معتقدیم :
اما بنا به دلایل زیر، ما در شرکت دادهورزان
پیشنهاد مشارکت در پروژه، همافزایی یا تهاتر را قبول نمیکنیم!
ایدههای ناب خود ما، در شرکت طراح، هنوز فرصت اجرا نیافتهاند!افزوده شده در ویرایش : شنبه ۱۱-۱۲-۱۳۹۷
ما موسسین شرکت دادهورزان، اگر حَمل بر غرور نشود، خود از زمره کارآفرینان و ایدهپردازان صنعت آیتی هستیم که از روز اول، آتش اشتیاق راهاندازی یک استارتآپ، ما را به عرصه برنامهنویسی و کامپیوتر کشاند و قرار بود طراحی سایت، شغل جانبی و منبع درآمد ما باشد، تا در کنار آن به سایر ایدههامان برسیم! اما دست روزگار 21 سال از عمر و جوانی ما را گرفت، تا این آب باریکه پایدار شود و ما را پخته کند که چطور پیادهسازی هر ایده، میتواند دههها از عمر کارآفرین را صرف خود کند و اگرچه هنوز، آتش اشتیاق استارتآپ در دل ما زنده است و ایدههای بسیار، منتظر نوبت اجرا، اما همچنان، توفیق ادامه کارآفرینی سریالی حاصل نشده است!
در چنین شرایطی، ناگاه عزیزی پیدا میشود که در قالب مشتری، خوش سر و زبان و با پرزنت عالی، مدعی است، ایده بزرگی را، با سالها کار و تلاش و تحقیق و مطالعه پرورده است - البته روی کاغذ! - و به دنبال یک مجموعه متخصص و کارکشته چون ما میگردد که پارتنر اجرای ایده ایشان شود و در حالیکه به جز سخنسرایی و تخیلپردازی و مستندسازی، هیچ چیز عملی و کار بزرگ انجام شده در راستای ایدهاش، در بساط ندارد، به ما پیشنهاد گذشتن از خیر دریافت حقالزحمه خود، به امید مشارکت در سود کلان پروژه، به بهانه همافزایی و همآفرینی میدهد!
ما امروز، ماهیتا شرکت طراح وبی هستیم که شغلمان طراحی وبسایتهای اینترنتی مردم است و منبع درآمد ما، اجرای وبسایتهای درخواستی مشتریان. اگر فرصت کافی و کفایت مالی لازم را داشتیم که روی اجرای ایدهای کار کنیم، قطعا ایدههای ناب خود ما، نمیگذاشت نوبت به ایده کسی دیگر برسد! وقتی ایدههای خود ما، خاک میخورند و منتظر روزی موعود هستند که فرصت اجرا به آنها برسد، کجا جای طرح ایده عزیز دیگری است که ما بخواهیم مجری بیمزد و مواجب آن شویم. ایدهای که با آن، نسبت یا مقاربتی فکری نداریم و بنا به نگرش خاص خود، در بیزینس و آیتی، معمولا خامیهای فراوانی هم، در آن میبینیم که چندان قابل طرح با صاحب متعصب ایده نیست و لذا کوچکترین تمایلی برای چنین مشارکتی نداریم و نخواهیم داشت. بعلاوه که حال و روز دیگر شرکتهای طراح وب هم، تا جایی که ما میدانیم و میشناسیم، مشابه این است و ایشان هم خودشان ایدههای فراوان دارند که روزگار هنوز فرصت اجرا به ایشان نداده و لذا روی خوش، به مشارکت در ایدههای دیگران نشان نخواهند داد!


مبتنی بر تجارب ما، نفس طرح چنین پیشنهادی، نمایانگر ناپختگی فرد است!افزوده شده در ویرایش : چهارشنبه ۱۹-۰۹-۱۳۹۹
در شرایط حال حاضر اقتصادی کشور، که هر چقدر موفق و پر تلاش، کار میکنی باز هم، همچنان هشت تو، گرو نه است! در وضعیتی که هرکس یک سر و هزار سودا دارد و چنان مردم، در حال دویدن و این سو و آن سو رفتن هستند، مگر بتوانند پس کار و بار خود بر بیایند و در روزگاری که پیش چشم بهتزده همه ما، فعالیتهای متعدد اقتصادی به بنبست میخورد و هر روزه، کارخانجات با سابقه بسته میشوند و بنگاههای خوشنام به تعطیلی کشیده میشوند و ایدههای متعدد ناکام میمانند، چطور میتوان از یک برنامهنویس، یک تیم توسعه نرمافزاری یا یک شرکت طراح وب، انتظار داشت، قبول کند از عمر و وقت و انرژی کاری خود، بیجیره و مواجب و به رایگان، مایه بگذارد تا ایده کسی دیگر را به ثمر برساند، آنهم به وعده نسیه مشارکت در سود یا سهام از یک بزرگ خیالی، یک موفقیت تخیلی و یک کسب و کار بسیار سودزا، ولی در آینده نامعلوم!
آیا مطرحکننده این پیشنهاد، که : «بیا پولی نگیر و در عوض در اصل کار سهیم شو»، هیچ شناخت درستی از قحط الرجال حاکم بر فضای استخدام و کمبود شدید نیروی کار متخصص و کارکشته در این روزهای مملکت دارد؟ هیچ نگاه درستی به اقتصاد ناپایدار و غلط و بدون زیرساخت اصولی و بسته به باد هوای کشور دارد؟ هیچ تحلیل درستی از نامبارکی وضعیت سیاسی اجتماعی کشور که هر آن، آبستن حوادث غیر قابل پیشبینی است، دارد؟ هیچ حواسش به بیاعتمادی شدید حاکم بر فضای کسب و کار این روزهای مملکت، هست؟ هیچ خبرهای روزانه دزدی و دروغ و اختلاس و انفجار و آتشسوزی و قتل و جرم و جنایت به گوشش خورده است؟ هیچ از اسفناکی ارزش پول ملی و تورم فزاینده و کفاف ندادن مداخل به مخارج و عدم توازن هزینهها و فایدهها با خبر است؟ اگر اینها را میداند، آیا به خودش اجازه طرح چنین پیشنهادی به طرف مقابل را میدهد؟
و اگر این موارد را نمیداند یا اهمیت نمیدهد، آیا چنین فردی به اندازه کافی قابل اعتماد هست که ما بخواهیم مدتی از عمر بیبازگشت خود را صرف کار روی ایدههای او کنیم؟ آیا بوی همین ناپختگی و زماننشناسی، از ایده او هم، به مشام نمیرسد؟ آیا چنین فردی، اخلاقا به وعده و وعیدی که درباره سود احتمالی میدهد پایبند میماند؟
اگر واقعا ایده، تا این حد سودزا خواهد شد، چرا کسی را شریک میکنید؟!افزوده شده در ویرایش : دوشنبه ۱۳-۰۲-۱۳۹۵
تنها برداشت شنونده عاقل، وقتی چنین پیشنهادی را میشنود که : «بیا در ایده خوب من، مشارکت عملی و تخصصی کن و در عوض دریافت اجرت، بخشی از سود کلان کار متعلق به تو باشد» این است که لابد گوینده، آهی در بساط ندارد که سرمایه انجام این کار کند وگرنه بر فرض صحت ادعا، که این ایده چنین و چنان است و قرار است به سود چشمگیر منتهی شود و به ارزشی بالاتر از تصور برسد و ما را یکبار برای همیشه به آرزوهایمان برساند و تجربهای فراتر از تمام پروژههایی که قبلا در مقابل اجرت انجام دادهایم، برای ما رقم زند، چرا صاحب چنین ایده منحصر بفرد و درآمدزایی، باید بخواهد کسی را شریک سود خود کند؟!
چرا سرمایه اولیهای را از خود نمیآورد تا شرکت طراح وب را در استخدام خود در آورد و مثل تمام دیگر مشتریان ما، پروژه را، با مبلغ مشخصی، به ما برونسپاری کند و هیچ جای ادعایی برای ما، در مشارکت در چنان سود عظیمی باقی نگذارد و مبلغ نه چندان زیاد حقالزحمه ما را پرداخت کند و از شر داشتن یک شریک اضافه، یک تصمیمگیرنده متفاوت و یک رأی متشتت، رها شود؟!
تنها پاسخ منطقی که باقی میماند این است که زیرا سرمایه اولیه لازم را ندارد! آنقدر پول ندارد که بتواند اجرت کار شرکت طراح را پرداخت کند! چرا چنین آدم موفقی، با چنین ایده پولسازی، نباید پولی در بساط داشته باشد؟! نکند ایده هم چندان ایده خاصی نباشد؟! نکند اصولا ایشان آدم چندان موفقی نیست؟! زیرا تا جایی که ما آدمهای موفق را در فرهنگ کشورمان ایران دیدهایم، حتی الامکان، از شریک گرفتن پرهیز میکنند و جایی که میشود کالا یا خدمات کسی را با پول خرید، خود را گرفتار یک شریک تازه نمیکنند!!


روش تهاتر طراحی سایت با کالا یا خدمات شما هم مقبول نیست!افزوده شده در ویرایش : دوشنبه ۲۰-۱۰-۱۴۰۰
تهاتر، اگر آن را، روشی قدیمی مربوط به دوران قبل از مبادلات پولی ندانیم و شکل جدید و مدرن آن یعنی تهاتر های چندگانه را بپذیریم، باز هم زیرساختهای لازم برای انجام بیحاشیه در کشور ما را ندارد. ممکن است در ممالک پیشرفته، پلتفرمهایی برای ارزیابی و پایش صحت و انجام تهاتر پیشبینی شده باشد، اما در کشور ما چنین سامانه و زیرساختی وجود ندارد و تهاتر به اشکالات زیر برخواهد خورد :
- لزوما شما بهترین عرضهکننده کالا یا خدمات خود نیستید : بر فرض بعیدِ اینکه دقیقا، در همین زمان که شما، به خدمات طراحی سایت ما احتیاج پیدا کردهاید، ما نیز به کالا یا خدماتی که شما عرضه میکنید، احتیاج داشته باشیم، بدون اینکه خدای ناکرده، قصد جسارت داشته باشیم، اما لزوما ممکن است، شما بهترین عرضهکننده آن کالا یا خدمات با بهترین قیمت و یا شرایط نباشید و ما بتوانیم با جستجوی بیشتر، انتخاب مناسبتری داشته باشیم.
- لزوما خدمات یا کالای شما مورد نیاز یا علاقه ما نیست : در اکثر قریب به اتفاق موارد، امروز که احتیاج شما به خدمات طراحی سایت ما افتاده است، مصادف با احتیاج متقابل ما به کالا یا خدمات شما نیست و ما نیازی به آن نداریم.
- متعادلسازی قیمتی و ارزشگذاری سرویس یا کالای شما، در تخصص ما نیست : وقتی پای تبادل پول در میان باشد، ما قیمتهای مشخصی برای مشتریان خود داریم و شما نیز، قیمتهای مشخصی برای مشتریانتان. اما وقتی تبادل پولی را کنار بگذاریم، ارزشگذاری خدمات ما و کالا یا خدمات شما، بر اساس کدام مبنای مشترک، قرار است اتفاق بیفتد، که سر هیچ طرفی کلاه نرود؟
- اگر اختلافی بروز کرد، مرجع حل و فصل کجا خواهد بود : آمدیم در تهاتر طراحی سایت ما، با کالا و خدمات شما، حرف و حدیثی پیدا شد. چه کسی میخواهد قضاوت کند؟ ما؟ ما که در عرصه کاری شما تخصصی نداریم! شما؟ شما که در عرصه کاری ما تخصصی ندارید! قوه قضائیه با ۱۹ میلیون پرونده راکد؟!
وقتی پیشنهاد تهاتر دوگانه مشکلات یاد شده را دارد، پیشنهاد تهاتر سه گانه و چندگانه هم، به طریق اولی به مشکلات بیشتری برخواهد خورد. لذا طبعا پیشنهاد تهاتر، به هر شکلش، مورد علاقه ما نیست.
طراح وبی که پیشنهاد مشارکت یا تهاتر را بپذیرد، تازه کار و ناشی است!افزوده شده در ویرایش : شنبه ۰۳-۰۶-۱۳۹۷
وقتی شما با پیشنهاد تهاتر یا شراکت، سراغ یک شرکت یا تیم طراحی وب میروید، از دو حال خارج نیست. یا در کار خود حرفهای است، که به احتمال زیاد، قبلا بارها و بارها، چنین پیشنهاداتی به او رسیده و در طول سالها تجربه کاری خود، لااقل چندین بار، سرانجام نافرجام اینگونه مراودات بی سر و ته را دیده است و لذا خاطرات تلخ و ناخوشایندش از کلمات خوش آب و رنگ مشارکت در سود و تهاتر و ...، مانع از قبول از نوی این معنا و یکبار دیگر گزیده شدن از همین سوراخ، خواهد شد.
به علاوه اگر واقعا یک تیم یا شرکت طراح وب، در کار خود حرفهای باشد، بازاریابیاش قوی باشد، برندهای زیادی را در رزومه طراحی سایت خود داشته باشد، مکانیزمهای جذب و فرایندهای انجام پروژهاش پخته و فکر شده و اقتصادی باشد، لابد آنقدر درآمد دارد، که لازم نباشد، خود را درگیر پروژههایی با روندهای نامعمول و حواشی غیر قابل پیشبینی و حدود و ثغور نامشخص بکند و این را درک میکند، که جذب یک پروژه حاشیه دار، فرصت جذب ده پروژه خوب و سودزا را، از وی سلب خواهد کرد.
و اگر هم تیم یا شرکتی تازه کار است که چنین پیشنهادی را، بدون در نظر گرفتن مخاطرات فراوان آن، قبول میکند، پس بزودی همین خامی و تازهکاری، در مشارکت و کار و خدمات او نیز ،نمود پیدا خواهد کرد و شما دیر یا زود، لطمهای اساسی از ناپختگی و عدم قوام کاری او، خواهید خورد و طرح شما را، ولو شانسی برای موفقیت هم داشته باشد، زمین خواهد زد!
و این شما هستید که نهایتا باید تصمیم بگیرید میخواهید با شرکتی حرفهای و پخته کار کنید و سایتی اصولی و موثر تحویل بگیرید که البته باید بهای آن را هم بپردازید و یا اصرار دارید که بدون هزینه کار را تمام کنید که لاجرم گرفتار تیمهای تازهکار خواهید شد.


اگر واقعا ایده پخته و سودزاست، چرا سراغ جذب سرمایهگذار نمیروید؟!افزوده شده در ویرایش : دوشنبه ۳۰-۰۴-۱۳۹۹
اگر واقعا ایده شما، طرحی خاص و نبوغآمیز است و پروژه طراحی سایت شما، بسیار سودزا خواهد شد، چرا منطقا اول، سراغ یک سرمایهگذار نمیروید تا با همین مستندات و توضیحات کامل خود، او را راضی کنید، سرمایه مکفی به میان بیاورد و شریک پروژه شود و سپس با پول وارده وی، نه تنها طراحی سایت را، بصورت برونسپاری انجام دهید، بلکه هر خدمات و کالای لازم دیگری را هم، از افراد بخرید و بیخود دهها نفر آدم متفاوت را، شریک در کار نکنید و پروسه متقاعدسازی طولانی دهها نفر، برای جلب مشارکت را کوتاه کنید و تنها یک شریک سرمایهگذار داشته باشید؟
شریک سرمایهگذار، یک شبه که سرمایهگذار نشده است. لابد تجربه اقتصادی فراوان داشته و کارآفرینی موفق بوده، که علاوه بر مشارکت مالی، میتواند در خطدهی و مشورت دادن و هدایت ایده و کسب و کار شما نیز، نقش بسیار موثری، ایفاء کند. به این ترتیب، شما یک نفر آدم پخته و موفق را، شریک اساسی خود کردهاید و از شر دهها نفر آدم خردهپا و مدعی و نه چندان موفق، نجات پیدا خواهید کنید. با سرمایه اولیه مکفی که از سرمایهگذار مذکور جذب میکنید، بهترین کالا و خدمات را، از بهترین عرضهکنندگان بازار میگیرید و معطل کار کردن با کسی که به تهاتر یا مشارکت راضی شود، نمیمانید.
شاید این به فکر شما نرسیده باشد که سرمایهگذار جذب کنید و شاید به فکر شما رسیده است، اما این کار را نمیکنید، چون خوب میدانید صاحب پول زیاد، پختهتر از اینهاست که خود را درگیر اینگونه برنامهها کند و یا نمیخواهید سرمایهگذار بگیرید، زیرا در باطن خود چندان مطمئن به موفقیت و بازگشت سرمایه نیستید و یا شاید به این دلیل قصد جذب سرمایهگذار ندارید که نمیتوانید بدون واگذاری بخشی عمده مالکیت، سرمایهگذار را متقاعد به مشارکت کنید و میدانید که نبض کار از دست شما خارج خواهد شد. خوب اگر نمیخواهید نبض کار از دست شما خارج شود، لاجرم باید از سرمایه شخصی خود، ایده خویش را پیش ببرید، نه با پول دیگران!
معمولا پیشنهاددهندگان تهاتر و مشارکت، مانع از تحدید پروژه میشوند!افزوده شده در ویرایش : شنبه ۱۲-۰۴-۱۴۰۰
تحدید به معنای محدودسازی است. به عبارت بهتر، معمولاً صاحبان اینگونه ایدهها، که منجر به ارائه پیشنهاد «گذشتن از تبادل پولی و راضی شدن به تهاتر و مشارکت در پروژه» میشود، از هرگونه کوچکسازی ایده خود، گریزانند. دلایل مختلفی ممکن است باعث شود که کوچکسازی پروژه، الزام پیدا کند:
- پروژه غیر واقعبینانه و بیش از حد بزرگ باشد : آنقدر پروژه بزرگ تعریف شده است که کسی حوصله خواندن اوراق پرتعداد مستندات تعریف آن را هم ندارد! هر کسی که دستی در کار داشته باشد، به محض مواجهه با چنین حجمی از مستندات، متوجه ایدهآلنگری غیر واقعبینانه صاحب ایده میشود. اما تعصب شدید او در دفاع از به اصطلاح، جامعیت و کمال ایدهاش، مانع میشود که بتوان این را شفاف به وی تذکر داد.
- بخشهایی، باید از طراحی سایت، تفکیک شود : معمولا اجزای نامتجانس گردآوری شده از جاهای مختلف را، اصرار دارد که در یک سایت واحد، پیادهسازی کند و هر چقدر توضیح داده میشود که بخشهایی از ایده، باید توسط نرمافزارهای تخصصی تحت وب مستقل، پیاده شود و نیاز به پیادهسازی در سایت واحد نیست، به خرجش نمیرود.
- بخشهایی از ایده اساسا غلط و غیر قابل اجرا هستند : علاوه بر اینها، معمولا بخشهایی معدود هم، در طرح هستند که اصولا قابل اجرا نیستند و نمیشود آنها را با واقعیتهای روز، فناوریهای در دسترس و متخصصین قابل بکارگیری در وضعیت حال حاضر کشور، پیادهسازی کرد.
اما فارغ از اینکه چه دلیلی باعث لزوم کوچکسازی پروژه شود، اینگونه افراد، از هرگونه پیشنهاد محدودسازی پروژه استقبال نمیکنند و حاضر به گذشتن از خیر هیچ جزئی از پروژه نیستند. زیرا اساسا، آورده ایشان به میدان، ایده است و ایده خود را، خیلی خاص و متمایز میدانند و معتقدند زحمت فراوان در گردآوری و تدوین ایده متحمل شدهاند، در حالیکه از دید ما، ایده هیچ نبوغ خاصی در طراحی، تکنیک خاصی در اجرا و نشانی از موفقیت ویژه ندارد، تنها دستمایه ایشان، برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران، بر اساس طرز تفکر خودشان، همین بزرگی ایده است، که البته ایشان اسمش را، «جامعیت و کمال طرح» میگذارند! این خود ناشی از عدم تجربه عملگرایی در کارآفرینی است وگرنه کسی که تجربه عملی کارآفرینی داشته باشد، نیک میداند، باید قدمها را کوچک و موثر برداشت و سنگ بزرگ اساسا، نشانه نزدن است.


ما مخالف درک غلط از تهاتر، همافزایی، سینرژی و همآفرینی هستیم!افزوده شده در ویرایش : یکشنبه ۳۱-۰۶-۱۳۹۸
همافزایی و تجمیع قوای پراکنده و منابع مجزا و ساماندهی آنها در راستای یک هدف واحد و بزرگ و متعالی، سینرژی یا همآفرینی نامیده میشود و نه تنها چیز مذموم و نکوهیدهای نیست که رویکردی نوین در مدیریت و روشی موفق در عرصه جهانی و متدی آزمون پس داده است که نمونههای موفق آن در عرصههای تجارت جهانی و کارآفرینی اجتماعی و حل مشکلات معظم، غیر قابل انکار و اظهر من الشمس است.
آنچه دادهورزان با آن مخالف است، درک غلط و ناقص از این قاعده درست است که متاسفانه در کنار هزار مصیبت دیگر، امروزه، گریبانگیر فعالان اقتصادی و کنشگران عرصه کار در کشور عزیزمان ایران شده است. داستانی بیپایه و اساس به نام «داماد بیل گیتس» هست که متاسفانه با خبر شدم بر اساس آن کتابی هم در ایران منتشر شده و دقیقا، مبین همین نگاه اشتباه به همافزایی است. داستان از این قرار است :
- پدری به پسرش میگوید : «دوست دارم با دختری، به انتخاب من ازدواج کنی»
- پسر : «نه! من دوست دارم همسرم را، خودم انتخاب کنم!»
- پدر : «اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است»
- پسر : «آهان! اگر اینطور است ، قبول»
- پدر به نزد بیل گیتس میرود و میگوید : «برای دخترت، شوهری سراغ دارم!»
- بیل گیتس : «اما، برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند.»
- پدر : «اما، این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است»
- بیل گیتس : «اوه، که اینطور! در این صورت قبول است»
- نهایتا، پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی میرود. پدر: «مرد جوانی، برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم»
- مدیرعامل : «اما من به اندازه کافی معاون دارم!»
- پدر : «اما این مرد جوان، داماد بیل گیتس است!»
- مدیرعامل : «اوه، اگر اینطور است، باشد» و کار، به این ترتیب به سرانجام میرسد!
نتیجه اخلاقی که از این داستان مهمل و تخیلی، گرفته میشود این است که : «حتی اگر هیچ چیزی نداشته باشید، باز هم میتوانید چیزهای زیادی بدست آورید!» یعنی ترویج رسمی حیلهگری و زبانبازی و خالیبندی!!! و این را، مبنای تفسیر واژگان ارزشمند و پرمعنای «همافزایی» و «همآفرینی» قرار میدهند. این متاسفانه قصه نیست. باور خیلیهاست. بسیاری کسانی که همافزایی را و مشارکت در سود پروژه را، به ما پیشنهاد میدهند، شبیه شخصیت اصلی همین داستان فکر میکنند. به دست آوردن همه چیز، با سواری گرفتن از زحمات دیگران، با اذعان به هیچ نداشتن، صرفا با حرّافی!
اگر آورده ما، تخصص و کار طراحی سایت است، آورده شما چیست؟افزوده شده در ویرایش : یکشنبه ۲۹-۰۱-۱۴۰۰
اگر قرار است تهاتری صورت پذیرد و یا مشارکتی بین ما و شما شکل بگیرد، آورده ما مشخص است. تخصص طراحی سایت و کار و زحمتی که باید بابت انجام پروژه شما متحمل شویم. اما آورده ایشان در این مشارکت چیست؟ قطعا سرمایه نخواهد بود! زیرا تمام انگیزه ایشان برای طرح پیشنهاد مشارکت، پول ندادن است! این گونه افراد، آورده خود را، یکی از این موارد میدانند :
- اصل ایده : پاسخ میدهند آورده من همین ایده است! ایدهای که سالها در فکرش بودهام و مدتها برای تدوینش زحمت کشیدهام! بر فرض که ما معارض خاص بودن ایده ایشان نشویم، آیا واقعا «ایده از من، اجرا از تو» نامش مشارکت است؟! چه آسان بود که ما ایده یک برج صد طبقه را بدهیم و سپس به یک شرکت برجسازی بگوییم، ایده از من، اجرا از تو، بعد در نتیجه هم، نصف نصف شریک شویم!!.
- ارتباطات و کانکشنهای موثر : یکی دیگر از پاسخهای عجیب درباره آورده ایشان در این مشارکت، ارتباطات و کانکنشنهای قوی است که به زعم خود در جاهای حساس و ارگانها و نهادهای تصمیمگیرنده دارد و دوستانی که در بین افراد ذینفوذ و مشهور و شناخته شده، برای خود، دست و پا کرده است. درست است، ایشان اسم آن را لزوما «رانت» نمیگذارند، اما در واقع، منظورشان همین است. بماند که این کانکشنها، به جز افساد و دور زدن قانون و تضییع حق شهروندان بیکس و پارتیبازی، چه دستاورد درخشانی برای جامعه داشتهاند که قابل افتخار باشد؟! و مگر این افراد چقدر در آن جایگاه ماندگارند و چقدر میتوان روی قول همراهی و رفاقتشان حساب کرد؟!
- مدیریت : صاحبان چنین ایدههایی، چون معمولا از یک نگاه خودموفقپنداری به خویش مینگرند، خود را مدیرانی بالذات، تصور میکنند که نفس مدیریت خود را، آورده بسیار مهم و ارزشمندی در این مشارکت تلقی میکنند. پیشنهاد مشارکت این دسته میشود اینکه : «تو کار کن و من مدیریت میکنم!».
- مطالعات و تحقیقات : از دیگر پاسخهای معمول که میشنویم این است که آورده ایشان، همین مطالعات و تحقیقات و کتابهایی است که خواندهاند و آموزشهایی که دیدهاند و کنفرانسهایی که شرکت کردهاند، تا با این ایده برسند!
اینگونه مشارکت کردن، نوبر است و نه تنها، منصفانه نیست بلکه آمیخته با نوعی بیاخلاقی است. زیرا طرف مقابل میکوشد هیچ کجا متعهد به زحمتی و کاری و تلاشی نشود و صرفا با استفاده از حاصل زحمت و تلاش دیگران، کار خود را پیش ببرد. لذا طبیعتا علاقهمند به ورود در چنین مشارکتی نیستیم!


دست از پیشنهاد تهاتر و مشارکت بردارید و پروژه را برونسپاری کنید!افزوده شده در ویرایش : دوشنبه ۱۱-۱۲-۱۳۹۹
ما در دادهورزان چنینیم و بسیاری از شرکتهای طراح وب موفق دیگر هم، مطمئنا همینطور هستند، که به محض شنیدن پیشنهاد عدم رد و بدل پول و راضی شدن به نگرفتن حقالزحمه و دلخوش کردن به مشارکت در پروژه، نظرشان نسبت به پروژه و مشتری بر میگردد و گویی یک منفی، در تمام معادله ضرب شده باشد، پروژه شیرینی خود را به یکباره در نظرشان، از دست میدهد و اعتبار و وجاهت مشتری در نگاهشان رنگ میبازد و از ادامه تعامل با چنین مشتری منصرف میشوند.
لذا این نگاه، تصور به کل غلطی است که فکر کنید چنین پیشنهادی، انگیزه امثال ما را، به ورود در پروژه، مضاعف خواهد کرد و باعث مشارکت جدیتر و پرانرژیتر شرکتهای طراح، خواهد شد! خصوصا وقتی بدانید بارها و بارها کلاهبرداریهایی، تحت همین عنوان صورت گرفته و هیچ پیشزمینه ذهنی مثبتی، نسبت به چنین پیشنهادی، در اذهان فعالان بازار طراحی وب، نیست.
علی ایحال، اگر بر پیشنهاد خود مصر باشید و همچنان بخواهید با شرکت طراح وبی که حاضر به تهاتر یا مشارکت در پروژه باشد، کار را پیش ببرید، متاسفانه از توفیق پذیرش پروژهتان توسط دادهورزان، بهترین شرکت طراح وب کشور، محروم خواهید شد. اما اگر چندان بر این معنا اصرار ندارید، پیشنهاد ما این است که خیلی متشخص و با احترام، مانند همه دیگر مشتریان ما، بیایید و مبلغ پروژه را، به تمام و کمال پرداخت کنید و پروژه را به همان روش معمول و مرسوم برونسپاری، انجام دهید و ما را مفتخر به خدمتگزاری خود سازید تا مانند تمام مراجعین دیگر ما، به لطف خدا، به جرگه مشتریان رضایتمند دادهورزان، بپیوندید.
در عوض، راهحل را در این میدانیم که رضایت دهید
پروژه، به صورت معمول و به روش برونسپاری انجام شود.
پرسشهای متداول مرتبط با موضوع پیشنهاد تهاتر یا مشارکت در پروژه
اگر سوالی دارید که پاسخش را اینجا مشاهده نمیکنید در پرسیدنش از ما راحت باشید.
با تمام این توصیفات، اگر ما همچنان بر همان پیشنهاد تهاتر یا مشارکت در پروژه خود اصرار داشته باشیم، چه میکنید؟
در این صورت، محترمانه از پذیرش پروژه و همکاری با شما استنکاف خواهیم ورزید و شما را به سمت دیگر شرکت های طراح وب هدایت خواهیم کرد.
اگر در موضوع پرسش های متداول درباره اصرار بر زبان برنامهنویسی و پلتفرم توسعهای خاص، سوالی دارید که در پرسشهای بالا پاسخ داده نشده است، در پرسیدنش راحت باشید. بلطف خدا در محدوده دانش فنیمان، پاسخ خواهیم داد.